نفس بگشا تا نشانم دهی
راه ِ من از آه ِ توست
تنم را سبک می کنم و می پرم
بر جاده هایی که توام می برد
تو از نفس تو می آید و می رود با من
با کاه ِ من
و کاه ، بال گمشده ی تو ، دارد در من بال می زند
بر راه ِ روبرو بَدم
آدم !
نفس بگشا تا نشانم دهی
راه ِ من از آه ِ توست " رویا "
که گیسوانشعله ورش را
بر صفحه های مرده بیفشانم
و شاهد قیامت آهو ها باشم.